درد

همه چی دونی

سعی براین است که بهترین مطالب دراین وبلاگ گنجانده شود


درد

 

انواع درد

درد حاد

درد حاد معمولاً با بیماری وزخم همراه است. درد حاد می‌تواند یک لحظه ادامه داشته باشد مثل نیش حشره ویا هفته‌ها به طول بینجامد مثل سوختگی. هنگامی که شخصی به درد حاد مبتلا می‌شود، دقیقاً می‌داند که چه محلی آسیب دیده‌است. لغت حاد از کلمه یونانی اقتباس شده که به معنای سوزن که این موضوع به درد شدید اشاره می‌کند.

درد مزمن

درد مزمن معمولاً بیان‌کننده دردی است که بیش از ۶ ماه از زمان آن گذشته و پایان آن قابل پیش‌بینی نبوده و به جز اینکه به‌طور خیلی آهسته التیام یابد مانند سوختگی‌ها، یا مرگ. دیگر خصوصیاتدرد مزمن آنست که هویت علت آن مشخص باشد، اغلب درد مزمن، فرد را بی خاصیت و بدون کارایی کرده وبرای فرد زندگی با چنین شرایطی مشکل است. بیماران تجارب مدامی نسبت به درد دارند یا به‌طور مداوم درد مزمن آن‌ها عود کرده که اغلب بیماریشان به‌طور فزونی وقتشان را اشغال می‌کند.

درد سطحی و عمیق

چنانچه درد از نواحی سطح پوست باشد، درد سطحی نامیده می‌شود، مانند درد سوزن و درد نیشگون. درد سطحی پس از (مثلاً) تماس سوزن با دست، به‌وضوح احساس می‌شود و با متوقف کردن تحریک، بلافاصله از بین می‌رود. این درد، به «درد اول» معروف است. درصورتی‌که تحریک، بیشتر و شدیدتر باشد، معمولاً پس از نیم تا یک ثانیه، فرد دردی مبهم و سوزشی احساس می‌کند. این درد با متوقف کردن تحریک به‌آهستگی محو می‌شود و به «درد دوم» معروف‌است.

چنانچه درد از نواحی ماهیچه‌ها، استخوان‌ها، بافت پیوندی و مفاصل باشد، «درد عمیق» نامیده می‌شود. تشنج ماهیچه‌ای و سردرد از این نوع درد هستند. معمولاً درد عمیق با طبیعت مبهم و سوزش همراه‌است.

تئوری‌های درد

تئوری اختصاصی

تئوری اختصاصی توسط دکارت در قرن هفدهم توصیف شده‌است. این تئوری براین اساس استوار است که راه‌های اختصاصی برای انتقال درد موجود است. تصور براین مسئله بود که انتهای آزاد اعصاب موجود درمحیطی که گیرنده‌های درد را فعال می‌کند، وجود دارد. اعتقاد براین است که این اعصاب توانایی دریافت محرک‌های دردآور وانتقال آن ضربان از طریق فیبرهای اعصاب مخصوص تاحد زیادی را دارند. سپس این احساس در سرتاسر طناب نخاعی به تالاموس انتقال یافته و سرانجام به نواحی بالاتر غشاء می‌رسند. درد درنقاط بالاتر تفسیر می‌شود و پاسخ اتفاق می‌افتد. این تئوری جوابگوی خصوصیات چند بعدی درد را نمی‌دهد، دیدگاه آن نسبت به این مانند دیگر حس‌های می‌باشد. درحال حاضر تئوری مذکور رد شده‌است و در اینجا فقط به عنوان مقاصد تاریخی بیان شده‌است.

تئوری الگو

اعتقاد نظریه تعمیم حسی براین است که ادراک نقش بااهمیتی در درد به عهده دارد. این نظریه از روانشناسی احساس و ادراک اقتباس شده‌است. چاپمن ۱۹۷۸ خاطرنشان کرد درد یک فرایند ادراکی، یک پدیده روانشناختی، و صرفاً یک رابطه ناقص درونداد حسی است و توجه یکی از فرایندهایی است که برادراک تأثیر می‌گذارد. این توجه مشتمل بر صافی کردن سیگنالهای حسی، تمرکز برسطوح کوچکی از برونداد حسی است. افزون براین، تحریک فیبرهای دلتا سیگنال هشدار دهنده‌ای فراهم می‌کنند که بافت آسیب دیده‌است؛ بنابراین این سیگنال دربارهٔ گستره آسیب و ناحیه آن اطلاع فوری ارائه می‌دهد. فیبرهای دلتا-cاطلاعاتی دربارهٔ کندی، پخش و تأثیر درد را فراهم می‌کنند. او معتقد است که این نوع درد هم اطلاع دهنده‌است و سیگنال یادآوری می‌کند که بافت می‌بایستی از آسیب بیشتر محافظت شود. هر دو نوع فیبرها در طی آسیب فعال می‌شوند ولی دو نوع متفاوت از اطلاعات را ارائه می‌دهند (فیبرهای دلتا-A به شخص هشدار می‌دهد و فیبرهای دلتا-C به او یاداوری می‌کند که آسیب رخ داده‌است). در نهایت، آسیب به علت فرایند گوش بزنگی ادراکی به درد مزمن می‌انجامد. برخی از عوامل فردی از قبیل توجه، انتظار، گوش بزنگی، اهمیت سیگنال برای فرد و تغییراتی در نیرومندی حساسیت سیگنال حسی، و اثر حسی در ادراک درد دخالت دارند. اما این نظریه، به جنبه‌های ادراکی درد توجه دارد و جنبه‌های فیزیولوژیکی آن را نادیده می‌گیرد.

درمورد درد نظریه‌های متفاوت دیگر از افراد مختلف مطرح شده‌است.

پلسنر می‌گوید درد یک حس عاطفی حیاتی است و درد یعنی اینکه بدون دفاع، تسلیم تن خود شده‌ایم. به عقیده اشتراس، عدم یکپارچگی، اختلال در ارتباط و خشونتی که درد برای تحمیل خود به تمامیت موجود زنده به کار می‌برد، از مشخصات درد به حساب می‌آید.

سویت تأکید دارد در کسانی که آستانه عاطفی به‌طورکلی پایین است آستانه درد نیز بسیارپایین است. احمدوند(۱۳۷۴).[۵]

مامو چنین می‌نویسد که درد یک خصیصه اعلام خطراست و موجب می‌شود که موجود زند در کوتاه‌ترین فرصت زمانی، عکس العمل دفاعی و حمایتی خود را ظاهر سازد. اگر این درد به اندازه کافی شدید و طولانی باشد سلسله عکس العمل‌های مزبور باعث بسیج جمیع ساختمانی عصبی شده و به صورت اشتغال خاطر روانی غالب در خواهد آمد.

انواع اختلالات درد جسمانی شکل

در اختلال درد جسمانی شکل اختلال درد طولانی است که تبیین پزشکی برای آن وجود ندارد. بیماران مبتلا به درد جسمانی شکل یک گروه همشکل و یکپارچه‌ای را تشکیل نمی‌دهند، بلکه مجموعه نامتجانس از گروه‌های فرعی درد از قبیل کمر درد، درد لگنی مزمن وغیره هستند. درد بیماران ممکن است مربط به پس از سانحه، عصب شناختی و استخوانی-عضلانی باشد.

عده‌ای از بیماران ممکن است اختلالات روانپزشکی عمده داشته باشند، درحالی که عده‌ای فاقد این اختلالات هستند. علل درد جسمانی شکل مزمن می‌شود که روانشناختی است و در زنها دوبرابر بیشتر از مردها تشخیص داده می‌شود و اوج آن در ۴۰ و ۵۰ سالگی است.

سردرد

 
مناطق قشر مغزی مرتبط با درد

یافته‌های زمینه یابی نشان می‌دهند که بیش از ۴۰٪ از افراد جامعه از سردردها شکایت می‌کنند. بونیکا۱۹۹۰ برآورد کرد که ۲۹ میلیون آمریکایی از سردرد شدید و سردردهای تنشی، سردردهای عضلانی اند و با انقباض طولانی ماهیچه‌های گردن، شانه، صورت، فرق سر همراهند. شروع تدریجی دارند وبا احساس نواری سفت بردور جمجمه مشخص می‌شوند. برخلاف سردرد میگرنی هردو طرف سر را فرا می‌گیرند و با علایم آغازین تهوع و استفراغ همراه نیستند. سردرد میگرنی یک نوع سردرد عروقی است و با تنگ شدن رگ‌های خونی کوچک در سر در مرحله قبل از سردرد وبا انقباض رگها در مرحله سردرد مشخص می‌شود. در ۸۰٪ انسان‌ها نوع سردردها حاصل از فشار روانی است.

درد سرطان

درد در بیماران سرطانی یک مسئله جدی است. ۵۰٪ بیماران سرطانی از درد شکایت می‌کنند. بونیکا ۱۹۸۰ درد سرطان به عنوان دردی که وسیله نئوپاسم بدخیم یا به عنوان پیامد مداخله درمانی ایجاد شده‌است.

مطالعات نشان داده‌است که درد در دوسوم همه افراد مبتلا به سرطان دیده شده‌است. بونیکا ۱۹۸۰ خاطرنشان کرد که در ۸۵٪ بیماران مبتلا به سرطان از تجربه درد سرطان استخوان و پشت گردن رنج می‌برند و فقط ۵ درصد بیماران تجربه درد سرطان خون را دارند. دریک مطالعه مشاهده شده‌است که بیماران مبتلا به سرطان از درد رنج می‌برند نسبت به بیماران مبتلا به سرطان بدون درد، افسردگی، اضطراب، خودبیمارانگاری و نظایر آن را بیشتر ازخود نشان می‌دهند.

درد اندام خیالی

درست همان‌طور که آسیب می‌تواند بدون تولید درد رخ دهد، درد می‌تواند در غیاب هرگونه آسیب رخ دهد. درد اندام خیالی تجربه درد مزمن درغیاب قسمتی از بدن است. عصب‌هایی که حرکت می‌کنند تکانه‌هایی را که به تجربه درد منجر می‌شود ایجاد می‌کند علی‌رغم جابجایی فیزیکی درد اندام خیالی برای افراد قطع عضو یک تجربه معمولی نیست. لوسر۱۹۹۰ گزارش کرد که ۱۳تا۷۱٪ افرادی که دچار قطع عضو بوده‌اند درد اندام خیالی را تجربه کرده‌اند. ملزاک و وال ۱۹۸۲ خاطر نشان کرده‌اند همه افراد قطع عضو احساس اندام خیالی را تجربه می‌کنند، اما همه آن‌ها احساس تجربه درد را ندارند. معمولاً انسان‌هایی که بعد از عمل جراحی یک عضو خود را از دست دادند احساسهایی ناشی از قطع عضو را بیان کردند. این احساس در آغاز به صورت سوزش بود و این احساسها در نهایت به احساسهای واقعی شبیه از دست دادن اندام تبدیل شد. بین ۲۲تا۶۴٪ از زنانی که تحت عمل جراحی سینه قرار گرفته بودند احساسهایی از سینه‌های قطع شده را هم درک می‌کردند و تعدادی از اینها احساسهای دردناکی داشتند.

لوسر۱۹۹۰ گزارش کرد که سن یک عامل در تجربه درد اندام خیالی است. نوزادان و کودکان خردسال نسبت به کودکان سست تر و بزرگسالان تجربه اندام خیالی را ندارند. پس از ۸ سالگی، انسانهایی که اندامها یا قسمتی از اندامهایشان قطع شده‌است همیشه احساسهایی از اندام خیالی را تجربه می‌کنند.

درد اندامهای خیالی به صورت سوزش داشتن، سوختن، انقباض ماهیچه و درد له شدن تجربه می‌شود. این دردها از خفیف و غیرمکرر تا شدید و پیوسته در نوسان است ممکن است بعد از قطع عضو شروع شود یا چند سال بعدهم دیده نشود. ملزاک و وال خاطرنشان کرده‌اند و۷۳٪از افراد قطع عضو بعد از بازگشت هشت روز از عمل جراحی ۶۵٪ شش ماه بعد و۶۰ ٪ دوسال بعد درد اندام خیالی را احساس کردند.

فرض ملزاک ووال براین بود که اندام خیالی ناشی از تغییر در فعالیت دستگاه عصبی است که ناشی از قطع عضو است. از دست دادن فعالیت عصبی از الگوهای فعالیت در نخاع شوکی اثر می‌گذارد. فعالیتی که هم احساس وهم بازداری درد را شامل می‌شوند بنابراین، اندام قطع شده می‌تواند از بازداری پیامدهای درد در سطح نخاع شوکی ممانعت نماید؛ بنابراین، رهایی از درد اندام خیالی می‌تواند ناشی از کاهش یا افزایش سطح فعالیت دستگاه اعصاب باشد.

شکل‌های مختلف درد فیزیولوژیکی

شکلهای مختلف درد عبارت اند از: درد- هیجان اجباری، درد – هیجان ضربه‌ای، درد – تنش هیجانی و درد- هیجانی که به‌طور روانی فراهم می‌شوند.

درد عاطفه اجباری یا تحمیلی

این درد، دردی است که از یک سوزن ناگهانی یا از ضربهٔ چکش بر روی انگشت یا از نیش سوزن یا از ضربه خفیف الکتریکی حاصل می‌شود. این درد از تمام حوادث دردناک زندگی روزمره به شرطی که باعث ترس یا تخریب حقیقی نشوند، ناشی می‌شود. از این رو چنین دردی کوتاه مدت است و به محض آنکه محرک دردناک قطع شود از بین می‌رود.

این درد یک حالت آماده باش کوتاه مدت ایجاد می‌کند وبا یک بازتاب دفاعی همراه است. در معنای دفاعی جریان درد تردیدی وجود ندارد، حتی می‌توان گفت درد یک نظام دفاعی مستقل است. این نظام دفاعی در لحظه‌ای که خشم دفاعی یا خشونت و در نتیجه با عمل محرکه خود، ممکن است برای ایجاد بازتاب فرار کافی باشد و به کار می‌افتد و این نظام به‌طور بلند مدت نیز مؤثر واقع می‌شود. فرد درسایه چنین تجارب دردناکی قادر است که در آینده از هرچه ممکن است برای او زیانبار باشد دوری گزیند و در برابر برخی محرکات مضر و دردآور، پاسخ مناسب وسازش یافته‌ای ازخود نشان دهد.

درد – هیجان ضربه‌ای

هیجان ضربه‌ای را می‌توان یک حادثهٔ هیجانی که دارای یک معنای حیاتی و کاملاً غیرمنتظره‌است، تعریف کرد. وقتی که یک تجربهٔ دردناک خیلی شدید می‌شود به‌طوری‌که فرد انتظار آن را ندارد، حالتی را در فرد فراهم می‌آورد که آن حالت را می‌توان حالت هیجان – ضربه‌ای نام نهاد. این نوع هیجان مدتی طول می‌کشد و از حیث مدت متغیر می‌باشد وبعد ضایعاتی که موجد آن شده بودند عمدتاً در فرد باقی می‌مانند.

در این درد، یا فرد بی هوش می‌شود که می‌توان آن را انهدام نجات بخش نامید زیرا در حکم یک نظام دفاعی فوری است که به فرد فرصت می‌دهد تا هنگام اختلال مغزی، از حیات خود دفاع کند و از کار افتادن مکانیزمهای سازشی را با اوضاع و احوال جدید جبران کند. این شرایط غالباً وقتی که در درد غیرقابل تحمل است بروز می‌کند یا برعکس، اختلال عصبی حاد به صورت تلاطم درهم‌وبرهم ظاهر می‌شود. به قول عوام فرد دست و پایش را گم می‌کند و درست مانند جانوری رفتار می‌کند که درچنین مواردی نالان از هر طرفی پا به فرار می‌گذارد وبا هرچه در مسیرش باشد تصادم می‌کند ویا به سرعت به دور خود می‌پیچد.

بی هوشی را می‌توان به عنوان یک نظام دفاعی فوری تلقی کرد که غالباً اقدام دفاعی را سبب می‌شود و موضوع در حافظه ثبت شده و منبع ترش شدید از در آینده می‌شود به‌طوری‌که فرد برای بار دیگر از قرار گرفتن در چنین شرایط دردناکی دوری می‌گزیند. بدیهی است که شدت ودوام دردی که موجب چنین رفتار آشفته‌ای می‌شود در افراد مختلف، متفاوت است.

درد – تنش هیجانی

این نوع درد طولانی است و به اندازه‌ای شدید است که فرصت آرامش به فرد نمی‌دهد مگر آنکه فرد داروی مسکن مصرف کند. در این درد، ترس باعث تشدید آن نمی‌شود. شرایط خوب جسمانی – عصبی خودکار موجب می‌شوند که فرد بتواند در برابر هرنوع تجاوزی به کمک واکنشهای حفظ تعادل بهتر ازخود دفاع کند. محققان به این نکته اشاره می‌کنند که پاره‌ای از اشخاص ضعیف‌البنیه و عصبی در برابر درد طاقت کمتری نشان می‌دهند.

درد- عاطفه‌ای که در روان تدارک می‌یابد

دردی که فقط از یک تغییر روانی ناشی می‌شود همان است که در اصطلاح به رنج روانی معروف است. در واقع رنج روانی یکی از مظاهر روانی است که به صورت عاطفه یا یک احساس عمیق تجلی می‌کند.

درد جسمانی یک پدیده روانی – جسمانی است، درحالی که درد روانی یک واقعیت اساساً روانی است. درمورد درد روان باید گفت که این نیز همانند هر واقعیت عاطفی- هیجانی دیگراست منتهی نسبت دخالت عناصر جسمی وروانی در این درد به طرف کفهٔ عناصر روانی می‌چربد. به علاوه این نسبت تابع درجهٔ شدت رنج روانی است. وقتی رنج روانی وخیم ویا هیجان‌پذیری زیاد است نه تنها تجلیات مختلف درد جسمانی نظیر آه و ناله، اشک و حرکات بدن وارد میدان می‌شوند بلکه همچنین خلق و خوی، نظام عصبی خودکار و در نتیجه همه جسم به نحوی کم و بیش مهم در آن دخالت می‌کنند. تفاوت مهم دیگر بین دردهای جسمانی – روانی وروانی این است که درد روانی به جای آنکه فرد از درد در یک قسمت مخصوص بدن خود بنالد از دردی پراکنده رنج می‌برد. اگر حالت رنج روانی به اندازه کافی به اندازه کافی شدید و طولانی باشد یک حالت افسردگی خفیفی شخص پیدا می‌کند. به این ترتیب شخص پس از یک غم و غصهٔ شدید پدیده‌ای ازخود نشان می‌دهد که به درد روانی معروف است ومی توان آن را یک نوع درد- بیماری نامید. یعنی در واقع یک نوع بیماری سازگاری است که از رنجهای روانی ناشی می‌گردد و حتی می‌توان گفت که یک نوع درد عاطفه‌است که ریشه‌های روانی دارد وعلت آن را نباید در شرایط خارجی جست.

درمان و پیشگیری

به اعتقاد برخی از پژوهشگران بسیاری از علایم و نشانه‌های این مبتلایان ناشی از تغییرات فرایندهای شناختی مرتبط با شرایط اجتماعی وفرهنگی است لیکن شواهد نشان می‌دهد تأثیر منفی این اختلالات فقط به شخص مربوط نمی‌شود، چون برخی ازاین اختلالات دارای تأثیر کارکردی شدید هستند. به همین دلیل عقیده براین است برای درمان این اختلالات از درمانهای ترکیبی استفاده شود.

یک دیدگاه معتقد است که درمان درد می‌بایستی براساس دستگاه اعصاب مرکزی، بازپروری فیزیکی، آموزش آرمیدگی، تحریک حسی و جراحی اعصاب استوار باشند. هرچندکه این رویکرد درمان فنونی متفاوت دارند ولی وجه مشترک همه آن‌ها رهایی از درد ورنج است. افزون براین می‌توانیم این تکنیک‌ها را به‌طور انفرادی یا گروهی مورد استفاده قرار دهیم؛ بنابراین دیدگاه داروهای روانگردان از قبیل فنوتیازینهای و ضد افسردگی‌های سه حلقه‌ای تأثیر ذخیره‌کننده افیونی در بیمارن مبتلا به درد سرطان دارند. تکنیک‌های جراحی اعصاب آخرین راهکار است و به ندرت استفاده می‌شود و زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که درمانهای دیگر مؤثر نباشد. جراحی رو دستگاه اعصاب مرکزی صورت می‌گیرد. کمترین عمل جراحی تخریب اعصاب پیرامونی نزدیک به کانون درد است. همچنین می‌توانیم با رویکردهای درمانی و روان‌شناختی مراجعان را آموزش دهیم تا احساس درد را در سطح مغزی توسط تعدادی از راهبردهای شناختی ازجمله حواس‌پرتی، آرمیدگی، تصویرسازی هدایت شده، پسخوراند زیستی و هیپنوتیزم بلوکه کرد.

سرانجام پایان بخش این قسمت به پیشگیری از بروز درد اختصاص یافته‌است. پیشگیری زا ازسه جهت مورد بررسی قرار می‌دهیم:

  • پیشگیری نوع اولیه، جامعه گستر است وسعی می‌کند که عوامل کلان مستعد ساز اختلال مورد نظر را مدنظر قرار دهد. همچنین از طریق غربالگری می‌کوشد تا افراد در معرض خطر زیاد را هرچه زودتر شناسایی و تدابیر درمانی را در مورد آن‌ها بکار گیرند.
  • پیشگیری نوع دوم درمانی زودرس و به موقع است و ارزیابی برای از بین بردن علایم بیماری و جلوگیری از وقوع دوباره بیماری است.
  • پیشگیری نوع سوم، هنگامی است که بیمار با علایم مزمن و دائمی اختلال به شکل روانشناختی سازگار شود و آن‌ها را به عنوان بخشی از واقعیت بپذیرد، در این حال درمانهای معمولی برای نشانه‌های مزمن در اختیار او قرار می‌گیرد. وسعی براین است که تاجای ممکن از شدت یافتن بیماری جلوگیری شود و علایم مزمن به حداقل کاسته شود.

منابع


  1. پرش به بالا "International Association for the Study of Pain | Pain Definitions". Retrieved 12 October 2010. Derived from
    Bonica, JJ (1979). "The need of a taxonomy". Pain 6 (3): 247–252. doi: 10.1016/0304-3959(79)90046-0. ISSN 0304-3959. 
    PMID 460931
  2. پرش به بالا The examples represent respectively the three classes ofnociceptive pain - mechanical, thermal and chemical - and neuropathic pain.
  3. پرش به بالا Lynn, B (1984) "Cutaneous nociceptors" in Holden, AV & Winlow, W The neurobiology of pain. Manchester, UK: Manchester University Press. p. 106. ISBN 0-7190-0996-0.
  4. پرش به بالا Woolf, CJ & Mannion, RJ (1999) "Neuropathic pain: aetiology, symptoms, mechanisms and management". The Lancet 353(9168): 1959–1064. doi: 10.1016/S0140-6736(99)01307-0. PMID 10371588.
  5. پرش به بالا Raj, PP (2007) "Taxonomy and classification of pain" in Kreitler, S; Beltrutti, D; Lamberto, A et al. The handbook of chronic pain. New York: Nova Science Publishers Inc. ISBN 1-60021-044-9
  6. پرش به بالا Turk, DC & Dworkin, RH (2004) "What should be the core outcomes in chronic pain clinical trials?" Arthritis Research & Therapy 6 (4): 151–154. doi:10.1186/ar1196. PMID 15225358.
  7. پرش به بالا Breivik, H; Borchgrevink, PC; Allen, SM; Rosseland, LA; Romundstad, L; Hals, EK; Kvarstein, G; Stubhaug, A (2008). "Assessment of pain". British journal of anaesthesia 101 (1): 17–24. PMID 18487245.
  8. پرش به بالا Eisenberger, NI; Lieberman, M (2005) "Why it hurts to be left out: The neurocognitive overlap between physical and social pain" in Williams, KD; Forgas, JP; von Hippel, W, The Social Outcast: Ostracism, Social Exclusion, Rejection, and Bullying. New York: Cambridge University Press. pp. 109–127. See page 120.

    ^ Melzack, RCasey, KL (1968). "Sensory, motivational and central control determinants of chronic pain: A new conceptual model". In Kenshalo, DR. The Skin Senses. Springfield, Illinois: Thomas. p. 432.

  9. پرش به بالا نسیون‌پور، شعله (۱۳۸۳). درد. تهران: طبیب

[۱]- نسیون‌پور، شعله (۱۳۸۳). درد. تهران: طبیب
[۲]- ایروانی، محمود و خداپناهی، محمدکریم (۱۳۸۶). روانشناسی احساس و ادراک. تهران: سمت
[۳]- رفعتی، رحیم‌زاده، مهرداد (۱۳۸۰). درد. بابل: معاونت پژوهشی
[۴]- عطار، یوسف‌علی (۱۳۸۱). روانشناسی درد. تازه‌های روان‌درمانی، شماره ۲۵ و۲۶
[۵]- احمدوند، محمدعلی (۱۳۷۴). روانشناسی فیزیولوژیک. تهران: دانشگاه پیام نور


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ نوشته شده در دو شنبه 14 خرداد 1397 ساعت 14:20 توسط تنهاترین تنهای دنیا:

Design By : Bia2skin.ir